آخر شب بود. لب حوض داشت وضو می گرفت، مادر بهش گفت: پسرم تو که همیشه نمازت را اول وقت می خواندی، چه شده که …؟ البته ناراحت نباش، حتما کار داشتی که تا حالا نمازت عقب افتاده. محمد رضا لبخندی زد و بعد از اینکه مسح پایش را کشید گفت: الهی قربونت برم مادر! نماز رو سر وقت خوندم. دارم تجدید وضو می کنم تا با وضو بخوابم؛ شنیدم هر کس قبل از خواب وضو بگیره و با وضو بخوابه ملائک تا صبح برایش عبادت می نویسند.

همکلاسی آسمانی، صفحه ۴۷، شهید محمد رضا میدان دار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *