سلمان، شاخه درخت را تکان داد. برگ های زرد، یک یک از شاخه روی زمین ریخت. سپس رو کرد به ابن عباس و گفت:
-دیدی؟
-آری. دیدم.
-دیدی چگونه برگ ها ریخت؟
-آری، دیدم.
-نمیپرسی چرا من شاخه درخت را لرزاندم تا برگ های آن بریزد؟
-حکمتی داشت؟
-بله، روزی من و رسول خدا (ص) زیر درختی نشسته بودیم و ایشان، همین کاری را کرد که من اکنون کردم.
سپس به من گفت: ای سلمان، از من نمی پرسی چرا این شاخه زرد را تکان دادم تا برگ های آن بریزد؟ گفتم: حکمت آن چه بود؟ فرمود: آنگاه که مومن برای نماز بر می خیزد و وضو می گیرد، گناهان او می ریزد، همین گونه که برگ های این شاخه ریختند. سپس این آیه را تلاوت کردند: ” وَ أَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْری‏ لِلذَّاکِرینَ” (سوره هود-آیه ۱۱۴)
نماز را اقامه کن در ابتدا و انتهای روز و در میانه های شب. چرا که کارهای نیک (مانند نماز)، بدی ها و آثار آن را محو می کند.

رضا بابایی_نماز در حکایت ها و داستان ها_ص ۱۱.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *